Sunday, June 17, 2012

سالگرد پس ازانتخابات 1388 در تورنتو


سالگرد پس ازانتخابات 1388 در تورنتو

حسن گلسفیدی

روز شنبه 9 ژوئن برابر با 20 خرداد 1391 جبهه متهد دانشجویی و مرکز بین المللی حقوق بشر در ایران، در سومین سالگرد حوادث پس از انتخابات 1388 ، به بررسی چالشهای دموکراسی خواهی در ایران پرداختند.

در این جلسه چهار سخنران حضور داشتند ؛ آقایان مجتبی واحدی ، رضا مریدی ،فرخ زندی، اردشیر زارع زاده.

دو گروه برگزارکننده از دانشجویان و فعالان درون کشور در سالهای اخیر جنبش دانشجوی هستند. بنظر می رسید، راه کارها و کاربردها، از واقعیتهای و تاثیرآن در داخل را، مد نظر دارند. در این میان ، گروهای چند نفره ی هم، که خود را دموکرات و اپوزیسیون حکومت، میخواندند! سعی در بهم زدن جلسه را داشتند که توسط عده ای پلیس که در محل حاظر شده بودند جلوگیری شد.

 من متوجه نمیشوم عده ای دموکرات  و انقلابی! که در گذشته در کنفرنس برلن آلمان و جلسات دیگران را بجای تبادل اندیشه و نظر، سعی میکنند بهم بزنند چه منظوری دارند؟ آیا این روش دموکراسی است؛یا بهر طریقی رسیدن به قدرت است؟ در این سالها در نشستهای خود چند نفر بودند؟ چرا میخواهند بزور خود را مطرح کنند؟ فکر میکنند دیگران نمی توانند ضد حکومت شوند و اگر هم مخالفند، باید از اینها اجازه بگیرند و گرنه، از عوامل رژیم محسوب میشوند؟! گروه سلطنت طلب، داد از کشتار مردم توسط رژیم میزد و فقط به کشتار رژیم فقها می پردازد، انگار کشته شدگان در رژیم شاه،  ایرانی نبودند!

Thursday, June 7, 2012

جلال آل احمد ، دکتر علی شریعتی


جلال آل احمد ، دکتر علی شریعتی

حسن گلسفیدی

اگر در تاریخ کشور ما دقت کرده باشیم عده  کمی هستند که فرزند زمانشان هستند و دل بدریا میزنند و سعی میکنند . در سخترین دوران که حکومت گران حق سخن گفتن و نقد را بر نمیتابند، پیام خود را به مردم میرسانند. مبارزه برای آزادی و رهایی مرد م از قید بندگی، حق است؟ انسانهای که همه زندگی خود را ، در این راه گذاشتند و از هیچ چیزی دریغ نگردند. در زمانیکه زنده یادان آل احمد و شریعتی حرف میزدند کسی جرعت صحبت کردن نداشت . آل احمد با تجربه  مبارزه با استعمار و استبداد داخلی چه آنزمان در حزب توده بود و بعد بخاطر وابستگی آن حزب به روسیه و نداشتن استقلال در تصمیمگیری، همچون خلیل ملکی از آن جدا شد؛ ولی دست از عدالتخواهی ( سوسیال دموکراسی)  برنداشت.این انسانهای آزاده، آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی برای مردم ایران میخواستند. هرچند اگر بخواهیم آنهای را به مذهبی یا غیر مذهبی بودن تقسیم کنیم از ارزش ایدالها و هدف آنها که عدالتخواهی و برابر خواهی هموطنان خود بود،کم نمیکند.هدف مهم است، نه وسیله. ایدئولوژی چه مذهبی چه غیر مذهبی وسیله است برای عدالت اجتماعی ؛ وقتی اهداف ملی را دنبال میکند معنی پیدا میکند. زنده یادان؛ محمد نخشب(سوسیال دموکراسی دینی) آل احمد ،خلیل ملکی شریعتی، بهرانگی، شعاعیان ، گلسرخی ... چنین افرادی بودند. آل احمد و شریعتی ، زمانی آگاهی رسانی میکردند که حکومت کودتا علیه دولت ملی، از مدرنته صحبت میکرد که ایران را به دروازه های بزرگ تمدن (بدون سهیم شدن، روشنفکران و مردم ایران)، برساند! یعنی مدرنزاسیون با صنعت منتاژ و اصلاحات ارضی همراه شدن با سرمایداری کمپرادور و نابودی صنعت و کشاورزی داخلی و وابستگی کامل به بیگانه. مدرنزاسیونی که بدون مدرنته و آزادی مطبوعات و نقد و ... دنبال می شد! کنار زدن مردم از شرکت در سرنوشت کشور؛ همانی میشود که سال 1357 اتفاق افتاد و حالا هم بوسیله حکومت فقها، بنام اسلام سیاسی تکرار میشود! حکومت مطلقه فقیه هم ، با کنار زدن مردم، در شرکت کشور خود همان راهی میرود که رژیم گذشته رفت؛هرچند، از پیشرفت ایران صحبت میکند؛و میگوید، همه جای ایران ، برق ، گاز ، تلفن، جاده، دانشگاه ، درست کرده؛ کشور را اتمی میکند، ماهواره  به فضا فرستاده و...  ولی  مردم از حق آزادی و شرکت در سرنوشت کشور  محرومند و نوابغ ایرانی یا از کشور فرار میکنند یا بوسیله دسیسه های داخلی و خارجی کشته میشوند. با همه اینها آیا مردم از حکومت راضی هستند؟ خیزش مردم در 18 تیر 1378 و 22 خرداد 1388 نشان میدهد که تا مردم در سرنوشت کشور خود شریک نباشند حتی حکومت بزور بخواهد آنها را به بهشت ببرد، قبول نمیکنند؛ چون وقتی آزادی نباشد، آنها را راضی نخواهد کرد.