Sunday, December 26, 2010

چرا امام حسین علیه حکومت اسلامی یزید قیام کرد؟

قیام حسین بن علی علیه اسبدادی بود که پیامبر آن را برچیده بود. حاکم شدن دوباره سنت استبدادی ابو سفیانی توسط معاویه پسر ابو سفیان که حکومت را ارثی کرده بود. یکی از عهدهای امام حسن با معاویه جانشین نکردن یزید بود که حکومت در اسلام ارثی نیست، ملاک اسلام برای حکومت، شورا و انتخاب رهبر سیاسی و بیعت با مردم بود. بهمین خاطر پیامبر کسی را جانشین خود انتخاب نکرد .علی را کاندید کرد ولی انتخاب نکرد .و
قیام امام حسین را اگر بخواهیم بطور خلاصه مطرح کنیم
یکی اینکه بگوئیم قیام امام حسین یک قیام عادی و معمولی و برای هدف شخصی و منفعت شخصی برای رسیدن به قدرت بود.
اگر به این صورت مطرح شود، جان خود را قربانی این منفعت و جا طلبی شخصی نمیکرد و بخصوص نوه پیامبر هم بود و یزید وعده حکومت عراق را به او داده بود و نیازی به آن نداشت که جان خود و همراهان را به خطر باندازد.
تفسیر دوم همان است که در ذهن بسیاری از عوام الناس وارد شده و هنوز هم حتی در خارج از کشور میگویند:( گریه بر امام حسین چه رمز و رازی نهفته است که همه پیامبران و اوصیا و امامان و تمامی جن و انس و کروبیان و قدسیان از آن بی بهره و غافل نمانده اند و برای او اشک میریزند)!!!که امام‏ حسین کشته شد و شهید شد برای اینکه گناه امت بخشیده شود. شهادت او به عنوان کفاره گناهان امت واقع شد،!!! نظیر همان عقیده‏ای که‏ مسیحیان درباره حضرت عیسی مسیح پیدا کردند که عیسی به دار رفت برای اینکه‏ فدای گناهان امت بشود. یعنی گناه اثر دارد و در آخرت دامنگیر انسان‏ می‏شود، امام حسین شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به‏ مردم از این جهت آزادی بدهد.
یعنی ما باید ممنون قاتلان عیسی و حسین باشیم که این جنایت را کرده اند و از اینکه، این آزاد مردان جانشان را در مقابله با ستمکاران داده اند، مطرح نیست! بلکه برای گناهان ما قربانی کردند که سبب شدند ما با گریه و زاری و شریک کردن آن‌ها با خدا گناهانمان در روز قیامت بخشیده شود( پارتی بازی در روز قیامت)! و
برداشت سوم ، امام حسین در خطبه ای هدف از قیامش را مشخص میکند
با این بیان به پیروان خود اتمام حجت کرد
«
الا ترون ان الحق لا یعمل به، و الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا» (تحف العقول، ص 245)آیا نمی‏بینید که به حق رفتار نمی‏شود و از باطل جلوگیری نمی‏شود؟ پس مؤمن‏ در یک چنین اوضاعی باید تن به ذلت بدهند ؟ا

نگفت ( لیرغب‏ الامام) وظیفه امام این است در این موقع آماده شهادت شود. نگفت ( لیرغب‏ الحسین) وظیفه شخص حسین اینست که آماده مبارزه گردد. بلکه گفت: «لیرغب‏ المؤمن» وظیفه هر مؤمن در یک چنین اوضاع و احوالی اینست که مرگ را بر زندگی در یوغ ستمکاران ترجیح دهد. نه حتی یک مسلمان هر انسان آزاده‌ای اگر دین ندارد، از آن جهت که انسان است هر وقت که‏ ببیند به حق عمل نمی‏شود و جلو باطل گرفته نمی‏شود وظیفه‏اش اینست که‏ قیام کند و آماده مبارزه با ستمگران گردد.
وقتی امام که الگو از همه نظر است نمیتواند زیر بار زور برود و بخوبی بیان میکند که دین وسیله و آزادی هدف است، چون انسان بنده این و آن باشد، از خود اراده ای ندارد که حق و ناحق را تشخیص دهد و اراده کند و تصمیم بگیرد بلکه رعیت و مقلد چشم بسته بتها و بازیچه دست آنها است
امام حسین بخوبی میگوید اگر دین ندارید آزاده باشید که خدایت آزادت آفرید که خود،باید راه را از چاه تشخیص دهید
امام جعفر صادق برای پیروان خود ، قیام امام حسین را بخوبی ترسیم کرد که انسان موحد و ظلم ستیز روز و ماه و سرزمین نمیشناسد هر جا که ظلم و تعدی علیه مردم می‌شود و از دین فقط ظواهرش مانده و بساط روضه خوانی و گریه و زاری برای قربانی دایر کردند نه رفتن راه او و مبارزه علیه ظلم و... ، خیلی واضع و روشن اعلام میکند و میگوید:( هر روز عاشورا و هر ماه محرم و هر سرزمینی کربلا) .
چرا ما که خود را پیرو امام حسین و امام علی و امام جعفر صادق میدانیم چرا به حال خود گریه نمیکنیم که یزید زمان بعنوان ولی امر مسلمین هر روز ستم را بر مردم روا میدارد و تجاوز در زندانها میکند و مردم را بخاطر افشا دروغگویها و اعتراض به ظلم ، از بلندی به پایین پرت میکند و مردم را با خودرو متلاشی میکند و... سکوت میکنیم ؟
مگر امام حسین نگفت، اگر دین ندارید آزاده باشید ، کو آزادی که همه چیز سانسور و نویسندگان در بند و قلمها شکسته کجا است آن غیرت انسانی و دینی که ستم و ظلم را به عیان میبینیم و سکوت میکنیم؟ ظاهر حکومت اسلامی یزید، امام حسین را فریب نداد، خود را فدای حقیقت کرد که پیروانش هیچ‌گاه زیر ستم و ظلم نباشند چرا ما همچون او در مقابل ظالم که به ظاهر اسم حکومت خود همچون یزید اسلامی میخواند ،نمی ایستیم؟ یزید نظام ضد بشری خود را عدل اسلامی و الاهی میدانست و فقها در بارش، فتوای از دین برگشتن و مرتد شدن امام حسین را امضا کردند که سرش را از بدن جدا کنند و پیش یزید امیر المومنین ولی امر مسلمین ببرند . چنین فتوای در زمان ما توسط فقها علیه آزادگان کشور ما داده نمیشود؟ ن
اگر امام حسین در مقابل حکومت خلیفه و ولی المر مسلمین یزید نمی ایستاد، آیا تشخیص ستمکاران ممکن بود که به ظاهر ،بنام دین وحکومت اسلامی ، در عمل، مردم را فریب میدهند و بیت المال را تاراج میکنند ؟
اسلام خیلی روشن میگوید، در دین اکرا نیست(لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ. بقره 256) و دینی که اتحاد بین اقوامی که همیشه در جنگ بودند ، آن‌ها را با هم آشتی و صلح داد. دانستن و علم را بر زن و مرد فریضه دینی کرد و آموختن را، حتی به دورترین نقاط دنیا اعلام کرد ، با اسلامی که طالبان ،چه در کابل چه در تهران و ریاض و... بنام اسلام میکنند مشخص کرد؟ اسلام طالبان مدرسه‌ها را با بمب ویران میکنند که مردم آگاه نشوند و از آن‌ها تقلید کنند یا طالبان ایران جلوی دروس دانشگاهی را میگیرد که جوانان آگاه نشوند یا در عربستان زنان حتی از رانندگی محروم میکنند بنام اسلام
اینجاست که قیام حسین و حسینیان ، بعنوان سنبل آزادگی و مقاومت و پایداری ، در مقابل جور و ستم حاکمان که ماسک دین بر چهره میزنند تا مردم را فریب دهند مشخص می‌شود که از جان و مال و خانواده خود می گذرند تا چهره مردم فریب آن‌ها را بر همگان آشکار کنند.
باشد تا تأملی در قیام امام حسین و رفتن راه او، از حکومت یزیدیان زمان ، خلاص شویم . و
حسن گلسفیدی hgolsafidi@hotmail.com
Dec.15,2010
ایران استار 24 دسامبر 2010 تورنتو کانادا چاپ شد

حق را از هرکسی باید پذیرفت

 ا
حق را از هرکسی باید پذیرفت

حق (خدا) را اگر قوانین حاگم بر هستی بگیریم همه پدیده‌ها باید خود را همسو با آن قرار دهند وگرنه نابود شدنیست. کمی ملموس تر به این گفته بپردازیم: اگر انسان با اراده ای که دارد خود را همراه قوانین هستی نکند سبب نابودی خود و دیگران و کل هستی خواهد شد. مثال انسان بخاطر حکومت دینی پاپ که اراده انسان و آزادی و استقلال که حق مسلم هر انسانیست، گرفته بود. حق طبیعی و الاهی، آنهم بنام دین و خدا از انسان سلب نموده بود و سبب شد که انسان اروپایی قرنها از علم و آگاهی باز داشته شود. روشنگری اروپا بعد از گرفتن قسطنطنیه بدست مسلمانها و رابطه مردم عادی اروپا با علم شرقی سبب شد که در مقابل حکومت دینی کلیسا ایستادگی کنند و اروپا عصر روشنگری را بوجود آوردند و سبب این همه پیشرفت بشر و آزاد شدن تفکر اروپایی شد
.
ولی متاسفانه علم از دست کلیسا و دین مسیحیت ، به دست سرمایه دار افتاد و این بار علم را مطلق کردند و اعلام کردند که بهشت را همین جا می‌سازند و علم جای خدا را گرفت .
این خدای جدید، علم را مطلق کرد و سرمایدار آنرا صاحب شد. علم و عالم که گرفتار دین بود و می‌خواست سر نوک سوزن هزار فرشته قرار دهد، بدست سرمایدار افتاد . سرمایه هم در دست عده‌ای محدود و عالمان و علم را در استخدام خویش
در آورد و عالم و متفکر ،برده سرمایه شد

سرمایه دار یعنی خدای کنونی جهان برای سود بیشتر همه امکانات را در اختیار دارد و برای کنترل و در اصل غارت جهان به وسیله همین دانشمندان برده سرمایه داری تئو ریزه و پیاده می‌شود . گاهی میگوید فلان محصول مثلاً قهوه برای سلامتی انسان خوب است چند روز بعد اعلام میکنند خوب نیست! همه دنیا متوجه شدند با این همه امراضی که بوجود آوردند یا با تولید محصولاتی که سبب نابودی لایه اوزون زمین می‌شود و این همه سیل و طوفانهای سهمناک، باز عده‌ای از این عالمان می‌آیند میگویند ایطور نیست.شک مردم به این علم مدرن که نوکری سرمایه میکند به پست مدرن رسیده که هیچ چیز را مطق نمیکند و برای رهایی از این مخمصه، درمان دردها را هم از علم آزاد و هم از علم سنتی استفاده میکند.

آیا شک مردم در باره علم مدرن به این بهشت زمینی که برای همه جهنم کردند حقیقت ندارد؟ وقتی فیلسوف معاصر مثل، ساموئل هانتنگتن برای رهایی بحران سرمایه داری تئوری جنگ تمدنها را مطرح میکند و برای اثبات این تئوری باید وسیله توجیه جنگ را بوجود آورد. تضاد سرمایداری و کمونیست هم که نیست بن لادن و طالبان را بوجود میاورند بعد علیه ترورستهای که درست کردند اعلان جنگ میکنند تروریستها میآیند!!! در آمریکا دوره می‌بینند و همه سازمانهای اطلاعاتی را پشت سر میگذارند و با برنامه‌ریزی دقیق چند نقطه مهم آمریکا را با هوا پیما می‌زنند و زیر برج دو قلو نیویورک بمب میگذارند که همزمان با زدن آن با هواپیما منفجر شود، کسی دنبال آنهای که پشت پرده این نقشه جنایتکارانه را ریختند دادگاهی حتی دنبالش هم نمیروند. بعد بجای رفتن دنبال بن لادن در پاکستان، بوی نفت آن‌ها را به عراق میبرد. آنجا را نابود و هزاران نفر را میکشند و تمام آثار تمدن و گنجینهای بشر را غارت میکنند.و...همین هانتنگتون و پنجا نفر از این فیلسوفان نوکر سرمایه بودند که پتیشن (ورقه) حمله به عراق به وسیله بوش را هم امضام میکنند!!!و
... .
بحث من چیز دیگریست، می‌شود آنرا بعداً دنبال کرد. در نوشته قبلی خود در نقد نوشتهای آقای بنی طبا و آنهای که مثل ایشان بجای قرآن، به حدیث می پردازند تا توجیه گر نا حقیها و بیعدالتیها در جامعه بشری شوند،
آقای بنی طبا، در نوشتهای بعدی کمی تعدیل کردند، و لی باز تناقض گویی نمودند. اگر به گفته ایشان، متن را اصل قرار دادند، در اینجا اگر متن را که قرآن و نوشتهای کنار متن را که حدیث باشند، در نظر بگیریم. بنابر این ادعا ، باید متن را قبول کرد و حدیث که بیش از دویست سال بعد از قرآن آمده نباید پذیرفت و گرنه به همین دردی دچار می شویم که جوامع اسلامی دچار آن شدند که متن قرآن را ول کردند و به حدیث پرداختندتا جایی که اسلام آمد همه اقوامی که همیشه با هم در جنگ بودند یکی کرد که در صلح باشند و فقط دفاع در مقابل تجاوز مرسوم کرد.

ولی اسلام تاریخی دوباره فرزندان ابو سفیان اسلام را وسیله تجاوز به کشورهای همسایه بعنوان جنگ با کفار و غارت کشورهای دیگر بنام دین پرداختند و حکومت بر خاسته از شورا و مشورت و بیعت (رأی مستقیم) دوباره حکومت ارثی فرزندان ابو سفیان و جنگهای قبیله‌ای در اشل وسیعتری تبدیل به جنگ و تجاوز علیه کشورهای همسایه تبدیل شد.

همه این جنایت و تجاوز و کشتار هم بنام اسلام و پیامبر اسلام نوشته شده نه برگشت به سنت گذشته اعراب قبل از اسلام (سنت ابو سفیانی
.
اگر قرآن کلام خداست باید حق باشد و نشانه حق هم این است که همه فهم و تناقض ندارد. چطور است که نوشته آقای بنی طبا در باره یک موضوع با هم تناقض دارد؟ یا قرآن درست نیست و نا حق است یا قرائت و بر داشت و حدیثی که ساختند در تناقض با قرآن قرار گرفته؟در نوشته قبلی ایشان در ایران استار 19 دسامبر 2010 ( آنرا در نوشته قبلی خود در ایران استار 26 نوامبر، نقد کردم) چنین نوشتند: روز عید سعید غدیر خم پیامبر اسلام حضرت علی (ع) را به امر خدا به جانشینی خود تعیین نمود ومسلمانان را به تبعیت از او فرا خواند.
در نوشته بعدی در ایران استار 26 نوامبر نوشتند :امام یعنی الگو یعنی اسوه یعنی کسی که نگاه او سخن او سکوت او عمل او رفتار او نشست و برخاست او و خلاصه تمام وجود او برای انسان‌ها الگو و نشانه و میزان است و روز «عید غدیر خم» روزیست که پیامبر خدا به امر خدا چنین کسی را به مردم معرفی کرد

در نوشته قبلی نوشتند که پیامبر علی را از طرف خدا به جانشینی خود تعیین کرد و در هفته بعد نوشتند، پیامبر علی را از طرف خدا معرفی کرد
.
نفهمیدیم که بالاخره پیامبر ضد حق(قرآن) عمل کرد و سنت الاهی را زیر پا گذاشت وبجای، شورا بینهم (شور و مشورت
بین همدیگر و جمع) و بیعت با مردم ، علی را جانشین خود یا به قرآن عمل کرد و به مردم معرفی یا کاندید کرد؟ اگر علی
را معرفی و کاندید کرد که مردم به او رأی مستقیم (بیعت) کنند.
این اصلی است که مسلمانان بعد از فوت پیامبر نه بصورت امروزی حد اقل بعنوان انتخاب رهبر با بیعت (رأی مستقیم) با مردم اجرا شد به‌خصوص در باره علی که چندین روز دور خانه‌اش جمع شدند که رهبر مردم باشد
.
علی بن ابی طالب انسانی بود که خود را با اراده خود ساخت و دنیا امروز نیاز به چنین انسانهای دارد که همه حتی رقبای سیاسی او هم میدانستند و همیشه از او یاری میخواستند . در جنگ بین ایران نامه ای که از علی در جواب عمربن خطاب در نهجالبلاغه آمده که ما حق نداریم با کسی حمله کنیم در اسلام فقط دفاع از سرزمین آمده نه تجاوز و یا در زمان عثمان
و حاتم بخشی او به نزدیکانش، مردم را به قیام واداشت.
معاویه و پدرش ابو سفیان که آنهمه دشمنی با پیامبر داشتند(از ترور پیامبر و فرار او به مدینه و دنبال کردن او در مدینه و جنگهای علیه پیامبر در اطراف مدینه و... عقده‌های زیادی برای انتقام داشت که با قدرت رسیدن در شام توطئه پشت توطئه و بالاخره حکومت موروثی پدرش در اشل وسیعتری دنبال کرد.

ساختن کاخها و بریز و بپاشهای ، همچون شاهان گذشته روم و ایران تقلید میکرد. معاویه کاخ سبز را درست کرد و سنت جاهلی عرب را به کاخ سبز رساند . یکی از علتهای قیام مردم به عثمان همین بود .در این نقطه حساس این علی و فرزندانش (حسن و حسین) بودند که برای جلوگیری از کشتار و خون ریزی، در دفاع از عثمان، زخمی شدند و از عثمان دفاع کردند. روا بود معترضین، بجای کشتن خلیفه، او را برکنار می کردند نه اینکه مثل سنت جاهلی با کشتار و خونریزی بر کنار میکردند.هر چند دیکتاتورها تا آخرین لحظه صدای انقلاب را نمی شنوند! مردم عثمان را طبق سنت گذشته بجای محاکمه کشتند و از علی خواستند که رهبر سیاسی مردم(خلیفه ) شود.علی اول قبول نمی‌کرد بالاخره طبق شرایطی قبول کرد.

سؤال اینجاست اگر پیامبر از طرف خدا، علی را انتخاب کرده بود چرا مردم از او میخواستند رهبری آنها را قبول کند و علی قبول نمی‌کرد ؟ مگر علی میتوانست دستور خدا را قبول نکند؟ و اگر حق او را خوردند چرا با مخالفین و غصب کنندگان ولایت و خلافت همکاری کرد حتی یکی را داماد خود کرد؟
در عمل میبینیم مردم علی را به خلافت رساندند. علی امام، الگو، اسوه و .... بود ،ولی بشر بود فرشته نبود که اشتبا نداشته باشد بخاطر اراده و تصمیم انسان اشتباه میکند و از اشتباه خود درس میگیرد که تکرار نکند ، انسان بخاطر اینکه خود اراده دارد و تصمیم میگیرد و انسان در اسلام بخاطر این آگاهی و آزادی انتخاب است که فرشتها به او سجده(احترام) گذاشتند و الا اگر انسان ذاتش مثل فرشته بود که اشتبا نمیکند دیگر از خود اراده نداشت که تصمیم بگیرد انسان در حرکت تکامی خود و انسانی که باید باشد و در صیرورت وشدن به آگاهی بیشتری میرسد و اشتباه خویش را اصلاح و جبران میکند ( توبه) میکند که دیگر تکرار نکند، به این معنی، ابراهیم پیامبر، موسی و عیسی و محمد زرتشت و همه انسانهای که برای عدالت قیام میکنند، الگو و اسوه و امام هستند که انسانهای دیگر یاد بگیرند نه آن‌ها را فرشته و
بت کنند و به آسمان ببرند که دست انسان‌ها به آن‌ها نرسدا

منتظر نقد و نظر هستم. حسن گلسفیدی

حسن گلسفیدی 8 دسامبر 2010 hgolsafidi@hotmail.com
چاپ شده در ایران استار(10 دسامبر 2010 ) تورنتو کاناد

امام مهدی نگهدار ایران است یا مردم ایران؟


بنام خداوند جان و خرد

امام مهدی نگهدار ایران است یا مردم ایران؟


سؤال از آقای دکتر هشیار


عقیده به مهدی از چه زمانی داخل محیط اسلامی شد؟ در زمان پیغمبر اسلام هم از مهدی
صحبتی بوده یا اینکه پس از رحلت آن حضرت این عقیده در بین مسلمین شایع گشت؟ بعضی نوشته اند: مهدیگری در آغاز اسلام نبوده و از نیمۀ دوم سدۀ یکم در میان مسلمین پیدا شد، گروهی محمد بن حنیفه را
مهدی نامیده، نویدها از نیکی حال اسلام با دست وی به مردمان دادند و چون مرد گفتند نمرده است و در کوه «رضوی» زندگی می کند و روزی بیرون خواهد آمد.

هوشیار: عقیده به مهدی از آغاز اسلام در بین مسلمین شایع بود. پیغمبر اکرم (ص) نه یک بار بلکه بارها از آن وجود شریف خبر میداده و گاه و بیگاه از دولت مهدی و علائم و آثار و نام و کنیه اش گفتگو می کرده است. احادیثی که از پیغمبر اکرم در این باره صادر شده و از طریق شیعه و سنی به ما رسیده، از حد تواتر متجاوز است. از باب نمونه چند حدیث را می خوانم.

عبدالله بن مسعود از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود: دنیا تمام نخواهد شد تا اینکه مردی از اهل بیت من که مهدی نامیده می شود بر مردم حکومت کند.[1]

ابوالحجاف روایت کرده که پیغمبر (ص) سه مرتبه فرمود: بشارت باد شما را به مهدی. در هنگام پراکندگی مردم و وقوع گرفتاری های سخت، ظاهر می شود و زمین پر از ظلم و ستم را از عدل و داد پر می کند، دل های پیروانش را سرشار از عبادت نموده عدلش همه را فرا می گیرد.[2]

پیغمبر (ص) فرمود: رستاخیز برپا نمی شود تا قائم بر حق ما قیام کند. هنگامی نهضت می کند که خدا اذنش دهد. پس هر که از وی پیروی کند نجات یابد و هر که تخلف نماید هلاک گردد. ای بندگان خدا! خدا را در نظر داشته باشید و هنگامیکه مهدی ظاهر گشت به هر طور ممکن شد بسویش بشتابید اگر چه بر روی برف حرکت نمایید زیرا او خلیفه خدا و جانشین من است. [3]

پیغمبر (ص) فرمود: هر کس قائم فرزندان مرا منکر شود مرا انکار نموده است. [4]

پیغمبر (ص) فرمود: دنیا سپری نشود تا اینکه مردی از اولاد حسین امور امت مرا در دست گیرد و دنیا را پر از عدل و داد کند چنانکه از ظلم و جور پر شده است. [5]


علی بن ابیطالب علیه السلام می فرماید: خدمت رسول اکرم (ص) عرض کردم: آیا مهدی موعود از ما خواهد بود یا از غیر ما؟ پاسخ داد: از ما خواهد بود، خدا دین را به دست مهدی ختم می کند چنانکه افتخارش به دست ما صورت گرفت. به واسطه ما از فتنه ها نجات یابند چنانکه بواسطه ما از شرک نجات یافتند. خدا به برکت وجود ما کینه های ایام فتنه را از دل آنان زائل می کند چنانکه بعد از دشمنی های ایام شرک و بت پرستی، قلوبشان را با هم مهربان نموده در دین، برادرشان گردانید. [6]
...... قسمتی از نقل قول در سایت www.mahdinet.net بود.

اگر دقت کرده باشیم میبینیم که آفای دکتر هیچ دلیل و آیه ای از قرآن نیاورده و فرمودند در بین مردم شایعه شده
بود و بعد فورا میروند دنبال حدیثهای ساختگی.

حالا همین نقل قول را از قرآن میآوریم ببینیم چقدر با قرآن همخوانی دارد و اگر ندارد بقول امام جعفر صادق (ع) حدیثی که با قرآن نمیخواندبزنید به دیوار.
این آیات مستفیم به خود پیامبر است چه رسد به امام.

بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگار شریک نسا زد.( کهف 110)بر پيامبر [خدا وظيفه‏اى] جز ابلاغ [رسالت] نيست و خداوند آنچه را آشكار و آنچه را پوشيده مى‏داريد ، مى‏داند ....

قصص 56 و اسراء 97

پیامبر ، چنین نیست که هرکس را بخواهی بتوانی هدایت کنی،این خداست که هرکس را بخواهد هدایت میکند

نساء 76

این هدایت شامل همه انسانهاست انتخاب راه با انسان است.

همانا راه هدایت به شاکر و کافر بنمودیم
بقره 26
و اگر به راه ستم و زشتکاری رفتند بحال خود رها میشوند. تنها ستمکار و فاسق است که با وجود هدایت خدایی، گمراهی میجویند. او بحال خود رها میشود.
"غير از خدا هيچ يار و ياوری برای شما وجود ندارد".
در مورد اين دستور صريح و بسيار واضح خداوند :” کسی را در كنار خدا به كمك نخوانيد".

"كيست گمراه ‌تر از كسی كه غير خدا را به كمك ميخواند"
در آيه های 196 و 197 سوره هفتم (سوره اعراف) خداوند ميفرمايد
:
"مولا و ياور من خدا است كه قرآن را نازل كرده و او يار و ياور افراد درستكار است .
كسانی را كه غير از خدا به كمك خود ميخوانيد، توانائی ياری شما را ندارند، خودشان را هم نميتوانند ياری كنند."
بياد بياوريد که والامقامان، شهيدان و عزيزانی چون حضرت علی، امام حسين، و حضرت ابوالفضل در راه توحيد شهيد شدند، و همانطور که در اين آيه خداوند ميفرمايد: "خودشان را هم نميتوانند ياری كنند."

جزء 13 سوره الرعد آيه 11 ......
خداوند سرنوشت هيچ قوم [و ملّتى‏] را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

حالا که مشخص شد طبق گفته فرآن هر کسی مسئول اعمال خویش است و هیچکس بر دیگران ولایت وحکومت ندارد و هیچ شفیعی در آخرت جز خدا نیست و خداوند سرنوشت مردمی را عوض نمیکند جز خود مردم باید خود را عوض کنند تا بتوانند خود و جامعه را تغییر دهند. هدایت دست تک تک انسانهاست و هرکس باید خود انتخاب کند.در آخرت هرکس جوابگو اعمال خود است نمیتواند بگوید از این یا آن تقلید کردم .
ولی بعضی ار انسانها که در دلشان نیرنگ و فریب می پرورانند، با ذهن خویش برای تحت کنترل درآوردن مردم زیر ولایت یا حکومت ضد انسانی خود، حدیث و روایتهای برای پیامبر و امامان ساختند تامردم را فریب دهند
حالا میتوان به سوال بالاجواب داد : هیچکس حتی خداوند نمیتواند ایران را نجات دهد چه رسد به امام زمان.
خود مردم ایران باید کشورشان را از دست استعمار خارجی و استبداد داخلی نجات دهند.
مردم ایران بودند که با قیام خویش پشت سر دکتر مصدق ایستادند که توانست دست انگلیسیها را از غارت نفت و تحقیر مردم ایران کوتاه کند . ولی دشمنان خارجی بکمک عوامل داخلی وطن فروش آن دولت ملی را سرنگون کردند ولی دیری نکشید که مردم ایران در انقلاب 1357 بیگانگان و عواملش را از ایران بیرون کردند. ولی عامل روحانیت که در تاریخ همیشه دستش با حاکمان مستبد و زور گو بود، توانست با توریه (دروغ شرعی) همراه شدن با انقلاب و میزان دانستن رای مردم ، فورا رنگ عوض کند و میزان را رای شورای نگهبان و ولایت یا حکومت جمهور مردم را به ولایت یا حکومت مطلقه فقیه تبدیل کند.
ایستادگی اینبار مردم برای رای خود که باید میزان رای آنها باشد، در مقابل رای ولی فقیه، میتواند این طبقه ضد مردمی را هم همچون دو ضلع دیگر استبداد و دیکتاتوری( بیگانگان و عوامل داخلی) به زباله دان تاریخ بفرستد و برای همیشه از شر هر دیکتاتور و آقا بلاسر نجات پیدا کند.
به امید رهایی مردم ایران بدست خودشان با همبستگی ملی با استقلال و آزادی
منتظر نقد و نظرهای آزاد هستم در نوشتار بعدی سعی میکنم به سنگسار و کشتن مرتد که در قرآن نیست بپردازم.حاکمان که این جنایتها را میکنند چطور خود را مسلمان و حکومت خود را الاهی میخوانند؟!!!
آیا این اعمال عین کفر(پوشیدن حقایق) نیست؟
july27,2010
در شهروند انترنتی اگست 2010

سنگسار در قرآن نیست پس چرا سنگسار میکنند؟


بنام خداوند جان و خرد
سنگسار در قرآن نیست پس چرا سنگسار میکنند؟


اگر سنگسار یا رجم در قرآن نیست و پیامبر هم کسی را سنگسار نکرده و آفای خمینی هم آنرا قبول
نداشته، پس چرا هنوز سنگسار میکنند؟
حاکمان ایران اگر از قرآن پیروی نمیکنند و از سنت پیامبر هم پیروی نمیکنند همگی متفق القول میگویند خط امامی هستند و هر گروهی سعی میکند بگوید ما خط امام راحل هسیم پس حد اقل چرا از آقای خمینی هم تقلید نمیکنند؟!
نباید شک کرد که حاکمان بر ایران نه اسلام و فرآن را قبول دارند نه سنت پیامبر را نه حتی سنت آقای خمینی را
حالا ببینیم برای فریب مردم مشروعیت خود را از کجا میکیرند تا بر اریکه قدرت بمانند.
سنگسار را همه فرق اسلامی باور دارند فقط مختص شریعتمداران شیعه فقاهتی یا شیعه صفوی نیست.

:سخنان آیت الله میر داماد :

من مقاله‌ای که در این زمینه نوشته‌ام و در مجله فصلنامه دانشکده حقوق دانشگاه تهران چاپ شده است و در آن بیش از هشتاد منبع فقهی استفاده شده است.نظر شخصی من این است که حکم رجم در قرآن نبوده و نیست. تنها کسی که روی حکم رجم اصرار داشت خلیفه دوم عمر ابن الخطاب بود. عمر ابن‌الخطاب اصرار داشت که حکم رجم در قرآن بوده است و آیه‌ای در قرآن داشته‌ایم و آن آیه حسب نقلی که من در آنجا کرده‌ام هشت نوع نقل شده است در منابع حدیث اهل سنت. برخی می‌گویند آیه این بوده که «الشیخ و الشیخه اذا زنیا فالرجموهما» در برخی نقل‌ها اذا زنیا را هم ندارد و عمر گفته آیه این بوده است و مستند هم.
روایتی است از عایشه که ایشان (عایشه) می گوید این آیه بر روی برگ درختی نوشته شده بود که بر روی تخت ما بود که ما می‌خوابیدیم با پیامبر(ص) وقتی رسول الله فوت کردند آن‌روز منزل شلوغ شد و نعجه‌ای (بزغاله ) آمد و آن برگ را خورد و آیه خورده شد فلذا الان این آیه در قرآن نیست و به استناد این حرف عایشه عمر فریاد زد بالای منبر که اگر کسی بگوید که رجم در قرآن نیست من او را تازیانه می‌زنم .
من در آن مقاله تحقیق کردم و نوشته‌ام این مسئله ضعیف است، اصلی ندارد ، آیه‌ای نبوده و خود همین آیه‌ای که ادعا شده غلط ادبی دارد وزنش با قرآن تطبیق نمی‌کند با قواعد نحو عربی انطباق ندارد. در فقه شیعه مستند حکم رجم ، حکم اجماع است ما روایت چندان متقنی نداریم.

از ائمه شیعه حدیثی در تأیید حکم رجم داریم؟

از ائمه شیعه داریم اما آن روایت‌ها معمولاً توسط فقهاء با اشکال‌های سندی و دلالتی منطبق می‌دانند دلیل محکم در فقه شیعه حکم اجماع فقهاء است. البته امام خمینی از طریق دیگری تقریبا رجم را تعطیل کردند فرمودند اگر اینگونه مجازات‌ها موجب وهن اسلام می‌شود ما نباید آنرا اجراء بکنیم در زمان حیات ایشان رجم تعطیل شد زیرا موجب وهن اسلام تشخیص داده شد.
ظاهرا دو مرتبه عده‌ای گفته‌اند وهن نیست و چند مورد اجراء کرده‌اند. از نظر من اجرای حکم رجم وهن است. هر چند به‌طور کلی مبنای من این است که مجازات‌های حدود در زمان غیبت نباید اجرا شود. وانگهی تحقیقی که در مورد رجم خودم به‌صورت خاص دارم از احکامی است که قابل بحث است که این یک سنت یهودی است و در سنت یهود بوده است و آن دو روایتی هم که وجود دارد در فقه شیعه یکی این است که نقل می کنند: رسول الله رجم کرد.
وقتی من تحقیق کردم فهمیدم که در موردی بوده است که زن یهودیه‌ای با یک مرد یهودی زنا کرده بودند؛ پیامبر اسلام پرسید در تورات مجازات زنا چیست؟ گفتند در تورات ما رجم می‌کنیم. پیامبر فرمود به حکم خودشان عمل کنید. این احتمال هست که پیامبر به حکم خودشان این کار را کرده باشند و نه حکم اسلامی.
روایت مشهور دیگری هم هست که فردی به نام مائز ابن مالک آمد نزد رسول خدا و گفت: «زنیت طهّرنی». من زنا کردم مرا پاک بساز. پیامبر رویشان را برگرداندند و فرمودند: «لعلک قبّلت». شاید تو عمل زنا انجام ندادی، مقدماتش را انجام دادی. باز خودش را در برابر پیامبر قرار داد و گفت: نه، من واقعا زنا انجام دادم. باز پیامبر رویش را برگرداند و فرمودند: «لعلک لامست». شاید لمس کردی و زنا نکرده‌ای. چهار بار پیامبر صورتشان را برگرداندند و این فرد آمد و باز اقرار کرد. بعد از چهارمین بار، پیامبر فرمود حالا که چهار مرتبه اقرار کردی، فرمود: «او را در حفره قرار بدهید و رجم کنید
این روایت از چند جهت با اشکال مواجه است. اشکال اول این است که سندش بسیار ضعیف است. اشکال دوم این است که چهار بار اقرار نیاز نبود. اگر گفته می‌شود علم قاضی حجت است نیاز به چهار مرتبه اقرارنبود و چرا آن فرد اقرار می‌کرد و برای پیامبر علم حاصل نمی‌شد. وانگهی اشکال مهمی که در اینجا است و اجماع فقهاء هم این است که اگر کسی که زنا کرد بجای اقرار، توبه کند، امام دیگر بر او حکم رجم جاری نمی‌کند.
در این روایت هم هست که پیامبر فرمود: «ای‌کاش این فرد توبه می کرد و اقرار نمی‌کردو این یک تضاد و تناقض در این روایت وجود دارد. وقتی خود این فرد می گوید طّهرنی. یعنی مرا پاک کن. چه توبه‌ای از این بالاتر. توبه در اسلام که تشریفاتی ندارد.

این گفتهای آیت الله میر داماد عمده ترین دلیلهای میباشد که چه اهل سنت و چه شیعه به آن استناد میکنند، هیچ دلیل قرآنی محکم ندارند و آنهم این جنایت خود را به خدا و سنت الاهی نسبت میدهند
بسیار زیادی از فقیهان سنتی چه در اهل سنت و چه شیعه از جمله آیت الله منتظری - صانعی – بیات زنجانی و... با سنگسار و قطع ید مخالفند.


حکم دولتی رژیم در باره سنگسار

سران رژیم خیلی راحت دروغ با اسلام میبندند(کفر می ورزند) تا در جامعه رعب وحشت ایجاد کنند و به قول آقای مصباح الرعب بالنصر
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی منبع: پایگاه حوزه3563-163563-16
پرسش: آیا سنگسار یک حکم اسلامی است و در زمان پیامبر(ص) به آن عمل می شده است
پاسخ: بلی سنگسار بوده است و این یک حکم اسلامی است که با شرایط خاصی اجرا می گردد. در صدر اسلام نیز این حکم اجرا شده است.

خوشمزه اینجاست که دیدگاه و قرائت مخالفین اسلام هم مثل قرائت دین حکومتی است!

از کمونیستهای طرفدار آمریکا و اسرائیل گرفته تا راست گرایان نژاد پرست که خود را مخالف سنگسار میدانند! نمیدانم چرا قرائت خشونت از دین دولتی را ترجیح میدهند! میگویند اسلام حقیقی همان اسلام حکومتی است . شاید فکر میکنند که مثل پدرانشان استالین و پل پات و... دین افیون ملتهاست باید با دین به هر طریقی جنگید و حرف مرد یکیست!
این گروه ها در این سالها نشان دادند که دنبال قدرتند نه دنبال حاکمیت مردم. این خشونت طلبان، میخواهند بجای روحانیت دیکتاتوری استالینی و پل پاتی یا نژاد برتر خود را ایجاد کنند با حدت و شدت تمام در نشریاتشان همانند رژیم ملاها از اسلامی بودن اعمال رژیم ولایت فقیه تبلیغ میکنند. اصلا باینکه مردم ایران (که اکثرا دینی هستند و ریزش افراد خودی رژیم حتی روحانیان و فرزندانشان از حاکمیت فاصله میگیرند و در مقابل رژیم و دین حکومتی ایستاده و مبارزه میکنند را نمیبینند ، فقط میخواهند بجای دیکتاتوری روحانیان دیکتاتوری کمونیستی یا ...ایجاد کنند و گرنه دلیلی ندارد که قرائت حکومتی و مطلق نگری حاکمیت مطلقه فقیه را حق جلوه دهند آیا براستی ما مردم ایران تجربه دیکتاتوری استالینی یا نژادی را هم باید تجربه کنیم

نظر یکی از آنها شاهد این مدعاست
سنگسار نص صریح اسلام است >> مهرنوش موسوی

این قوانین را نه از سر " بی سوادیشان" نه از سر لجاجتشان با "منافع ملی" یا اسلام فاندامنت به جای اسلام سروش و حجاریان و شیرین عبادی و مهرانگیز کار، بلکه بر مبنای نص صریح قرآن و ظرفیتهای ضد انسانی و جنایتکارانه اسلام ناب محمدی در سرکوب مردمی که برای آزادی و عدالت اجتماعی به پا خواسته بودند به میدان آورده اند
......
تشابه قرائت طرفداران رژیم مطلقه فقیه و ضد دین را شاهد بودیم
اما قرآن در باره سنگسار چه میگوید؟
دشمنان پیامبران برای جلوگیری از آگاه کردن مردم توسط پیامبران آنها را به سنگسار تهدید میکردند
*در مورد حضرت شعيب - سوره هود 91
گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم و واقعاً تو را در ميان خود ضعيف مى‏بينيم و اگر عشيره تو نبود قطعا سنگسارت مى‏كرديم و تو بر ما پيروز نيستى
در مورد حضرت ابراهيم - سوره مريم 46
گفت اى ابراهيم آيا تو از خدايان من متنفرى اگر باز نايستى تو را سنگسار خواهم كرد و [برو] براى مدتى طولانى از من دور شو

در مورد مخالفين حضرت مو سی - سوره يس آيات 13 الي 18
[داستان] مردم آن شهرى را كه رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (13) آنگاه كه دو تن سوى آنان فرستاديم و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومين [آنان را] تاييد كرديم پس [رسولان] گفتند ما به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ايم (14) [ناباوران آن ديار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان چيزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى‏پردازيد (15) گفتند پروردگار ما مى‏داند كه ما واقعا به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ايم (16) و بر ما [وظيفه‏اى] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست (17) پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ايم اگر دست برنداريد سنگسارتان مى‏كنيم و قطعاً عذاب دردناكى از ما به شما خواهد رسيد (18)
* خداوند در حكم خويش هيچكس را شريك نميكند
وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿26 كهف
و شريك نگرداند در حكم خويش كسي را
* خداوند به رسول فرمان ميدهد كه تابع حكم الله باشد
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿109 يونس
و پيروي كن آنچه را وحي ميشود به سوي تو و صبر كن تا خدا حكم كند و او بهترين حكم كنندگان است
* خداوند به رسول فرمان ميدهد كه فقط حكم الله را اجرا كند
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ﴿49 مائده
و آنكه حكم كن ميان ايشان بدآنچه خدا نازل كرد و از هوسهاي آنها پيروي نكن و از ايشان بترس كه مبادا فريبت دهند
منافقين تابع ولايت شيطان هستند- نساء آیهای 60-61
آيا نديدي آنان را كه مي پندارند كه ايشان ايمان آورده اند بدانچه بسوي تو نازل شده است و آنچه پيش از تو نازل شده است، ميخواهند بسوي طاغوت داوري برند و بدرستي كه امر شدند كه كفر بورزند به او و شيطان ميخواهد كه گمراهشان كند گمراهي دوري(60) و اگر به ايشان گفته شود بياييد بسوي آنچه خدا نازل كرد و بسوي رسول، منافقين را مي بيني كه بازميدارند از تو بازداشتني
* دشمنان خدا تابع احاديث و روايات مجعول هستند نه حكم خدا در قرآن
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴿170 بقره
چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد مى‏گويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را تعقل نمي كردند و نه هدايت ميشوند
* اكثريت مردم از ظن و اوهام و گمان باطل خودشان پيروي ميكنند
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿28 نجم
آنها را بدان دانشي نيست، جز گمان را پيروي نكنند و همانا گمان از حقيقت چيزي را بي نياز نگرداند
* اكثر كساني كه به خدا ايمان آورده اند، مشرك هستند؟!
وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿106
و ايمان نمي آورند اكثرشان به خدا مگر و ايشان مشركان هستند

* خداوند به مسلمين فرمان ميدهد كه فقط از حكم خدا پيروي نمايند و لاغير
اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3 اعراف
و پيروي كنيد آنچه نازل كرد بر شما پروردگارتان و از اولياء(جمع ولي) پيروي نكنيد، چه كم يادآور مي شويد
* شارع دين فقط خداست
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ ﴿21 شورا
آيا ايشان را شريكاني است كه شرع مي كنند براي ايشان از دين آنچه را بر آن خدا اجازه نداده
پس حکم خدا در مورد زناكار مجرد و متأهل چيست؟﴿2 نور
به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند
و بعد از اجراي حكم آنها را خانه هايتان بيرون نرانيد
نساء 15
و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مى‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه‏ها نگاه داريد تا از بین رفتن(نابودی ومرگ چنین اعمالی) يا خدا راهى براى آنان قرار دهد
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿44 مائده
و آنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان كافران هستند
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿45 مائده
و آنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان ستمگران هستند
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿47 مائده
و آنكس حكم نكند بدآنچه خدا نازل كرده، پس آنان نافرمانان هستند

آري در كنار حكم خدا ، حكم تراشي نموده و آنهم زير عنوان پيروي نمودن از حديث و سنت نبوي ما را بکجا کشانده است

این آیات نشان میدهد کسانی که تسلیم حق نیستند و به رای خود عمل میکنند فاسق (بیرون رفته از حق، نافرمان) کافر ( حق پوش) ستمگر و ظالم ، مشرک (خود را با خدا شریک میکنند، خود را نمیاینده خدا میکنند، همانور که آقای مصباح رهبر را پاسخگو به خدا میداند نه به مردم! اینها شریک خدا شده یعنی مشرک یعنی از اسلام خارج شدند.
پس حكم خدا در مورد زناكارمتأهل و مجرد سنگسار " رجم" نبوده ودر ديدگاه توحيدي قرآن مبين كساني كه حكم نكنند بدآنچه خدا نازل كرده، كافر"حق پوش"- ظالم " ستمگر"- فاسق"نافرمان" بوده است.

مبنا در قرآن بر اصل برائت و جبران خسارت در نظر گرفته شده نه افزایش خسارت، اگر یکی کشته یا تجاوز به عنف کرده سعی میشود از کشتار بیشتر یا تجاوز کمتر شود نه با کشتن دیگری بر کشته شده ها اضافه شود.
به همین دلیل است که قطع دست دزد، بیشتر کوتاه کردن دست دزد از دزدی معنی پیدا میکند تا بریدن فیزیکی آن، اگر منظور از بریدن دست دزد بود باید دست اکثر مردم بریده شود بخصوص آن شاه دزدانی را که از بیت المال مردم میدزدند. مردم برای بقای خویش و خانواده و فاصله درآمدها در جامعه یا باید دزدی کنند یا کلیه فروشی و یا خود فروشی... این چه دینی است که شاه دزدان بیایند بنام خدا دست مردم بیچاره را که برای زنده ماندن دست به چنین کاری میزند قطع کنند و شاه دزدان با خوردن بیت المال، آقا زاده شده و تمام سرمایه کشور را در کنترل خود گرفته آنوقت دولت خود را عدالت پرور مسئول اجرایی حکم الاهی بداند!
رژیمهای مستبد مردم بچاره ای که بخاطر سیر کردن شکم خود دست به چنین کاری میزنند بجای کمک کردن فطع میکنند ولی دست شاه دزدان را باز گذاشته اند!
از آن همه ثروت ملی درآمد فروش نفت بجای کارزایی در کشاورزی ، دامداری و صنعتی ... ، با واردات بی رویه شکر ، چای، برنج ، گندم و....مردم را بیکار و آنها را آسیب پذیرتر میکنند و ایران را بیشتر از همیشه وابسته به بیگانگان کرده و لی با کمال وقاحت شعار استقلال میدهند، حتی همان نفتی که داریم باید بدهد بیگانگان برایش تصفیه کنند و علنا اعلام میکنند به کوری چشم آمریکا بنزین را از ترکیه وارد میکنیم!
در چنین وضع درماندگی و فقر فلاکت مردم و وابستگی حاکمان به بیگانگان، میخواهند میلیاردها خرج برای برق از انرژی هسته ای در دست مردم بگزارند ! دولتی که هنوز انرژی فسیلی خود را نمیتواند استفاده کند باید دیگران برایش تصویه کنند و با سیاستهای ضد آزادی، اکثر اندیشمندان و سرمایه کشور مجبور به ترک وطن شدند با چه کسانی میخواهد از این حق مسلم استفاده کند؟ آیا وابسته کردن کامل ایران به بیگانگان راه دیگری برایش مانده همانطور که سالهاست روسیه برای مرکز اتمی میلاردها دلار چاپیده حالا همراه آمریکا شده و از راه اندازی مرکز اتمی بوشهر سر باز میزند؟.

mlangrudi@hotmail.com مزدک لنگرودی 9 اوت 2010