Thursday, May 24, 2012

برای ایران چه میتوان کرد؟


برای ایران چه میتوان کرد؟

حسن گلسفیدی

شنبه 19 ماه می 2012 کنفرانسی در تورنتو کانادا با همکاری بنیاد فرهنگی فروردین برگزار شد که در آن، هم نخبها ( الیت) جامعه و هم عموم مردم شرکت داشتند.هدف برگزارکنندگان این کنفرانس شرکت دادن همه اقشار جامعه، در سرنوشت کشور خود بود. در سالهای گذشته بیشتر گروها و سازمانهای سیاسی این نوع سمینارها را برگزار میکردند که بیشتر دیدگاه های گروه یا حزب خود را مطرح میکردند؛ به همین خاطر، جهت گیری سیاسی این گروها به همه تحمیل میشد. ولی در این روزها، ما شاهد شرکت همه اقشار جامعه ،در سرنوشت کشور خود هستیم . همگی سعی میکنند نظرات و جهت گیری خود را هم، مطرح کنند. در سمینار و جلسات  گذشته،  گروهای سیاسی دنبال قدرت سعی میکردند غرب را متقاعد کنند که به ایران حمله کند و با شرکت و همراهی با گروهای  طرفدار حمله غرب به منطقه ، شاهد بودیم؛ در تظاهرات طرفداران حمله به لیبی و سوریه گروهای ایرانی،با آنها در تظاهرات، شرکت داشتند و اعلام میکردند که ما هم خواهان حمله غرب به ایران هستیم! ولی جامعه ایرانی با درایت دوراندیشی و تجربه کشتار و خرابی عراق ،افغانستان و لیبی، با شرکت در گردهمایها و جلسات و نوشتن مقالات روشنگری ، یک صدا در مقابل گروهای دنبال قدرت ایستادند و نشان دادند  که هرچند ، مخالف رژیم ضد آزادی و دموکراسی بر ایران هستند؛ در همان حال، مخالف ویرانی ایران و کشتار مردم خود هم می باشند. این حرکت خود جوش و خردگرایانه ، واضع و شفاف، مخالفت خود را علیه گروه های فرصت طلب ابراز داشته و اعلام کردند که ما نمیخواهیم ایران ما را مثل لیبی و عراق ویران کنند ؛ آنگاه یک حکومت دست نشانده ای همانطور که در افغانستان، عراق و لیبی بوجود آوردند برای ما بیاورند.

Thursday, May 17, 2012

مشرک چیست کافر کیست؟


مشرک چیست کافر کیست؟

حسن گلسفیدی

آقای سید حسن بنی طبا در ایران استار،هرهفته نوشتهای بنام اسلام، از کتاب احادیث مینویسند، که با قرآن،کاملا در تضاد میباشد.

این مطالب را اگر یک نفر غیر مسلمان مینوشت، روحانیون حکومتی، فتوای قتل او را صادر میکردند. همانطور که ایجانب مشغول یاد داشت و جمع آوری مطالب و تحقیق در قرآن  در این دو هفته بودم، مصادف شده است با فتوای، آیت الله های حکومتی، علیه خواننده رپ ایرانی در آلمان، که بیشتر به مغضلاتی که حاکمان بنام دین انجام داده اند، می پردازد؛ ولی عده ای که خود را بظاهر، مسلمان میخوانند، میتوانند قرآن را هم دروغ بپندارند و اصل دین که توحید است نفی، و شرک را جایگزین و خرافات را بنام دین تبلیغ کنند!

در ایران استار چاپ تورنتو کانادا، می 4 – 2012، ایشان، در یاد داشتی تحت عنوان «حادثه عجیبی که در شهر ری اتفاق افتاد» چنین نوشتند: ...در نزدیکی حرم عبدالعظیم حسنی درشهر ری، یک قبرستان قدیمی هست که به ابن بابویه معروف هست. این ابن بابویه همان شیخ صدوق است.... آرامگاه شیخ صدوق در گذر زمان، بخاطر حمله مغولان و جنگهای خوارزمیان و تیموریان و علل دیگرچندین مرتبه خراب و ویران شده  و سالها در زیر خاک پنهان گردیده بود؛ تا اینکه در حدود سال 1238 هجری قمری در شهر ری سیلی عظیم و ویرانگری آمد. در این حادثه، واقعه عجیبی نیز اتفاق افتاد، بعد از سالیان دراز، قبر مطهر شیخ صدوق کشف شد و بدن شریف وی تازه و معطر و کاملا سالم و بدون هیچگونه تغییر و عیب و نقصی هویدا گردید و یک عده از علما از جمله پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بر سر جنازه او حاضر شدند و در بین گل و لای سنگی را در کنار جسد یافتند که روی آن نوشته شده بود « این مرقد عالم کامل، مورد اعتماد اهل حدیث، صدوق طایفه، ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی است».

تاریخ حدیث، که در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس و صفویه در فرقه های مختلف اسلامی نوشته شده، آنقدر زیاد است که اگر پیامبر اسلام در تمام روز و شب، حدیث مینوشت و هیچ کاری دیگری نمیکرد؛ نمیتوانست این همه حدیث بگوید که نویسندگان حدیث ، بیش از دویست سال، بعد از وفات پیامبر، بنام پیامبر و خلفا و ائمه نوشتند! آنقدر حدیث نقل قول کردند که امروز یک طلبه اگر تمام عمرش را در حوزه، حدیث بخواند نمی تواند تمام کند!

چه انتظاری است که روحانیون فرقه های مختلف اسلام وقت نمیکنند که حد اقل کمی قرآن بخوانند و بفهمند که این حدیثها با اصل قرآن مطابقت دارد یا نه؟ آنقدر در دین غلو کردند و حدیث ساختند که انگار نه انگار این حدیثها متضاد با اصل قرآن است! اصلا خود خدا هم استقرالله، کم می آورد ! چطور ممکن است که جسم انسان بعد از هزار سال به خاک سپرده شده، بدن شریف وی تازه و معطر و کامال سالم و بدون هیچگونه تغییر و عیب و نقصی هویدا گردد؟! هر جسمی پس از مرگ طبق آیات قرآن، بخاک بر میگردد. شاید خدا در قرآن اشتبا گفته و این حدثها حقیقت دارند!

ش آیه 6 سوره 1-  اوست، كسى كه شما را از گل آفريد آنگاه مدتى را [براى شما عمر] مقرر داشت و ا جل حتمى نزد اوست با اين همه [بعضى از] شما [در قدرت او] ترديد مى‏كنيد

سوره 21 آیه 35-  هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مى‏شويد



سوره 50 آیه 19- همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده

سوره 4 آیه 78- هر كجا باشيد شما را مرگ درمى‏يابد هر چند در برجهاى استوار باشيد

سوره 50 آیه 43- ماييم كه خود زندگى مى‏بخشيم و به مرگ مى‏رسانيم و برگشت به سوى ماست

سوره 56 آیه 60 -  ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ايم و بر ما سبقت نتوانيد جست

در این آیات نشان میدهد، همه انسانها میمیرند وقتی که خدا یکی است و لی ضمیر جمع «ما» استفاده شده است به چه معناست؟ چه چیزی را میخواهد بگوید ؟ آیا غیر از این است «ما»یعنی این نظامات و قانون حاکم بر هستی ؟ قوانین حاکم بر هستی، طوری آفریده شده که این نظم باقی بماند ؟ مگر میشود از قوانین حاکم بر هستی گریخت؟ هر موجود زنده ای یک روز می میرد. مگر پیامبران از مرگ (و برگشت بخاک که از آن ساخته شدند)، توانستند بگریزند، که ابن بابویه بعد از هزار سال جسمش سالم و معطر باقی مانده باشد؟!

این قرائت به رای خویش در قرآن چه جایگاهی دارد؟ آیا این نوع برداشت  شرک و کفر نیست که دروغ به خدا می بندند؟

کنار این، شفاعت خواستن از پیامبر و امامان را هم اضافه کنید؛ که چگونه بجای خدا از انسانهای که آفریده خداست ، شفاعت می طلبند! در قرآن آمده، خود پیامبر فقط انذار و بیم و هشدار دهنده است.


سوره 3 آیه 6 - بگو گواهى چه كسى از همه برتر است بگو خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مى‏دهيد كه در کنار خدا، خدايان ديگرى است؟  بگو من گواهى نمى‏دهم؛ بگو او تنها معبودى يگانه است و بى‏ترديد من از آنچه شريك [او] قرار مى‏دهيد بيزارم

سوره 5  آیه 18 - و به جاى خدا چيزهايى را مى‏پرستند كه نه به آنان زيان مى‏رساند و نه به آنان سود مى‏دهد و مى‏گويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمى‏داند آگاه مى‏گردانيد او پاك و برتر است از آنچه [با وى] شريك مى‏سازند

سوره 9 آیه 33 - بگو پروردگار من فقط زشتكاريها را چه آشكارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است و [نيز] اينكه چيزى را شريك خدا سازيد كه دليلى بر [حقانيت] آن نازل نكرده و اينكه چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت دهيد

سوره 10 آیه 9 - اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏گردانند




سوره 36 آیه 72 - بگو من تنها پروردگار خود را مى‏خوانم و كسى را با او شريك نمى‏گردانم



 سوره 6 آیه 5 - كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است مسلما كافر شده‏اند بگو اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است جملگى به هلاكت رساند چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست

سوره 14 آیه 3 - كسانى كه به آيات خدا كفر مى‏ورزند و پيامبران را بناحق مى‏كشند و دادگستران و عدالتخواهان را به قتل مى‏رسانند آنان را از عذابى دردناك خبر ده

چرا دین و قوانین حاکم بر هستی  را تغییر میدهند؟ آیا غیر از این است که با شریک کردن پیامبران و امامان، با خدا ، میخواهند تقلب کنند و خود را نمیاینده آنها معرفی کنند؟ نشان بارز شرک و کفر( کفر هم یعنی حقیقت را پوشاندن) و بنام خدا و نمایندگی او، حق را نا حق و مردم را که در چشم خداوند هیچ فرقی با هم ندارند جز تقوا و پرهیزکاری، به روحانی و جسمانی تقسیم کنند! تا بتوانند همانطور که پاپ هزار سال حکومت مذهبی، علم و فکر را در اروپا  تعطیل کرده بود و حالا در ایران ولایت فقیه  را ،همان ولایت پیامبر، به مردم تحمیل کنند و هر ظلمی را بر مردم روا دارند ؟! درخاور میانه از حکومت طالبان چه کابل چه تهران  همان حکومت دینی پاپ را اینبار بنام اسلام بر مردم تحمیل میکنند و علنا علیه قرآن عمل میکنند. فتوای هیچ آیت اللهی نمیبینیم که در مقابل شرک و کفر حاکمان دینی که اصل توحید را نقض کرده اند، داده باشند! مگر قرآن نگفته باید به سخنان گوش فرا داد و بهترین آنها را انتخاب کرد ؟ چرا رسانه ها را سانسور میکنند ؛ نمیگزارند سخنان گفته شود؛ چرا هرکس سخنی و نقدی کند باید شکنجه و کشته شود حتی اگر آیت الله هم باشد چه رسد به روزنامه نگار و دانشجو و...

Sunday, May 13, 2012

توضیح برای خواننده گان گرامی درباره دکتر مصدق و ملی کردن نفت


توضیح برای خواننده گان گرامی  درباره دکتر مصدق و ملی کردن نفت

حسن گلسفیدی

با سپاس از خوانندگان گرامی نشریه ایران استار( تورنتو کانادا) و حساسیت آنها نسبت به نوشته من در تاریخ ، شانزده مارچ  2012 تحت عنوان ملی شدن نفت، دکتر مصدق یا آیت الله کاشانی؟ با تشکراز آقای علی جم که با نقد شیوای خود، در ایران استار آوریل 20- 2012 بر اطلاعات حقیر اضافه کردند و همچنین از دوست عزیز همزبان و هم تاریخ و هم فرهنگ افغان ، جناب آقای دکتر شفیع روانی که با خواندن مقاله من و نقد آقای علی جم ، مرا الزام نمودند که در باره آن، بیشتر توضیح دهم . ایشان هم مثل آقای علی جم  جملات نوشته شده در آن مقاله را علیه مصدق برداشت کردند.

در مقاله من عبارت( مصدق این سگ زنجیری استعمار) از قول حزب وابسته توده به شوروی که ادعا میکردند مصدق حزب توده را غیر قانونی کرده ، نوشته بودم؛ همه میدانیم که غیر قانونی بودن حزب توده بخاطر ترور شاه بوده، ولی با وصف آن ، مصدق آنها را آزاد  گذاشته بود و به تظاهرات علیه مصدق میپرداختند و کاریکاتور مصدق را در لباس پرچم آمریکا( یانکی) او را سگ زنجیره ای امپریالیست، میخواندند و مصدق هم  به همه آزادی داده بود، میگفت: همه و هرچه علیه من میکنند، آزادند.

اما در باره آیت الله کاشانی؛ که در ملی کردن نفت با مصدق همراهی کرده بود، سبب شد که نفت ملی شود؛ ولی آیت الله بروجردی در سیاست دخالت نمیکرد. بعد از ملی شدن نفت، بدلایل مختلفی که در در این نوشتار به آن نمیپردازم، کم کم کاشانی از مصدق فاصله گرفت تا جایی که همسو و همراه با کودتاگران شد و بعد ازکودتا و برگشت شاه از خارج که بخاطر شکست کودتای 25 مرداد از ایران فرار کرده بود؛ وقتی برگشت ، مستقیم بخانه آیت الله کاشانی رفت. عکسهای آن روزها هم اگر توجه کرده باشیم خواهیم دید که حتی با شعبان بیمخ و سایر ارازل و اوباش،همانطور که آقای علی جم بیشتر توضیح دادند، بخاطر پیروزی کودتا، جشن و عکس یادگاری گرفته بودند (1).

در تاریخ حاکمیت کنونی ولایت مطلقه فقیه، شرکت کاشانی در کودتا و همکاری با سازمان سیا آمریکا و ساواک شاه حذف شده ! در عوض نامه ای جعل کردند و میخواهند بگویند که آیت الله  کاشانی آنرا نوشته و در آن به دکتر مصدق در باره کودتا هشدار داده است! تا حالا این نامه کجا بوده که یکدفعه از جیب فقها پیدا شده ؛ الله اعلم! این کارها، از روحانیت بر می آید وقتی در پاریس میگویند ولایت و حکومت از آن جمهور مردم است ، ولی بعدا، 180 درجه تغییر میدهند و میگویند ولایت و حکومت از آن فقهاست! ما هم هنوز نفهمیدیم که در ایران جمهوری است یا حکومت مطلقه فقیه؟!

تغییر واقعیتهای تاریخی، فقط به رژیم استبدادی حاکم ختم نمیشود. چپهای چپ کرده براست هم دست کمی از دیکتاتوری فقها و رژیم گذشته  ندارند.

آقای حمید شوکت در سخنرانی خود در تورنتو هم مطرح کرده بود، که اگر مصدق با کاشانی همکاری نمیکرد ما حالا دیکتاتوری ولایت فقها را نداشتیم! این تحریفگر تاریخ هم ، یادش رفته که بعد از ملی شدن نفت کاشانی 180 درجه برگشت و به طرف کودتاگران پیوست و در سرنگونی دولت ملی و باز گردادن پای  بیگانگان به ایران، همکاری کرده بود.

حتما دوستانی که در آن جلسه بودند و بحث دو نفره بین من و آقای شوکت اتفاق افتاده بود بخاطر دارند؟

 موقعی که شاه  کنترل اوضاع را بعد از کودتا  بدست گرفت؛ با کاشانی در افتاد. آیت الله کاشانی دیر متوجه شد که چه کلاه گشادی سرش گذاشتند.کاشانی که این همه خدمت به بازگشت شاه کرده بود؛ وقتی او را کنار گذاشتند؛ همه گناهان را به گردن دکتر مصدق انداخت و میگفت مصدق لجباز بود! در صورتیکه او به حق عمل کرد و جانش را داد و در تاریخ ماند. ولی کاشانی و شاه با خیانت به آرمان ملت، مورد نفرین مردم قرار گرفتند.حالا هم رژیم فقها ، مصدق را فراماسیونری معرفی و آن را تبلیغ میکند و مردم را میفریبد

دکتر مصدق که به حق، الگوی کشورهای دیگر بوده و هست . بعد از پیروزی مردم ایران با همراهی دکتر مصدق، رهبران کشورهای زیر سلطه، جرئت پیدا کردند، تا منابع کشور خود را، همچون مصدق، ملی کنند.

مردم جهان این عمل دکتر مصدق را، مثل عمل گاندی در هند یا ماندیلا در آفریقای جنوبی، یک افتخار جهانی میدانند؛ که بدون تهدید نظامی و جنگ، فقط با سیاست  موازنه منفی با همراه کردن مردم و سیاستمداران ملی  توانست؛ بیگانگان را از غارت منابع ملی و دخالت  در سیاست و تصمیمگیری کشور، کوتاه کند.

در تازه ترین رویداد، رئیس جمهور آرژانتین ، کریستینا کرشنر، 16 آوریل 2012 اعلام کرده: (2)  که ما تنها کشور آمریکای لاتین حتی جهان هستیم که منابع نفت خود را ملی نکردیم. مصدق سال 1951 نفت ایران را ملی کرد، ناصرسال 1956 در مصر کانال سوئز را، الجزایر 1971، هوگو چاوز در وینزوئیلا و... ولی ما هنوز منابع کشور خود را ملی نکردیم.

شاهد هستیم که هر انسانی که برای مردم و کشورش کار مثبتی کرده باشد ،الگوی نه فقط برای کشور، بلکه جهانیان خواهد بود.

در پایان، این سوال را از ایرانیان آزاده و مستقل میکنم ؛ این روزها، کسانی را میبینیم که طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر میکنند ولی الگوی آنها نه مصدق بلکه کودتا گران علیه مصدقند ؛ آیا میشود باور کرد که این افراد براستی دموکرات و ملی هستند؟!

امیدوارم با این توضیح کوتا ، خوانندگان گرامی ایران استار و این دو  دوست بزرگوار اقناع شده باشند.



. 1- عکس  آیت الله کاشانی و لاتهای تهران از جمله شعبان بیمخ

    http://mondediplo.com/2012/05/01argentina2-